روزهای نخستی که فیشهای حقوقی نجومی مدیران دولتی افشا شد، چنین به نظر میرسید که اینها چند نفر هستند و در چند بخش محدود، احتمالاً با فرصت طلبی چنین حقوقهایی را برای خویش تدارک دیدهاند.
برخورد مسؤولان ارشد دولت، مبنی بر پیگیری این مسأله و تنبیه متخلفان و بازگرداندن مبالغ اضافه حقوق این جماعت، بیشتر این تصور را تقویت میکرد. اما با گذشت یکی دو هفتهای از این غایله، رسانهها پی در پی در حال رونمایی از فیشهای حقوقی جدیدی هستند که نمایانگر دریافتیهای بالای پنجاه و شصت میلیون تومانی و غیره است. حالا مردم کم کم درمییابند که این ماجرا یک استثنا نبوده و گویا برای سطحی از مدیران، سالهاست چنین دریافت و پرداختهایی، یک رویه معمول بوده و اما اکنون صدای آن درآمده است.
با این وصف اکنون میتوان فهمید چرا این مدیران بزرگوار در حالی که رکود، کمر مردم را شکسته است، آن را درک نمیکنند و مرتب حرف از گشایش برجام و حل مشکلات و غیره میزنند. بیشک نفس این بزرگواران از جای گرم، یعنی از همان حقوقهای نجومی درمیآید و توان درک استیصال تودههای مردم را ندارند.
هر روز خبر تلخی میشنویم مبنی بر تعطیلی یک مرکز تولیدی بزرگ دیگر برندهای قدیمی و سرشناس یک به یک در حال تعطیلی هستند. در برابر خبر تعطیل شدن کارخانه بزرگ و مهم «آزمایش» و پیشتر از آن خبر تعطیلی کارخانه قدیمی و خاطره برانگیز «ارج» و... در میان موج اخبار تعطیلی این مراکز مهم تولیدی که هر کدام سنگی از شالوده تولید این سرزمین هستند، مدیران مربوطه فقط تماشاگرند و این اخبار کمترین حساسیتی در آنها ایجاد نمیکند. بدیهی است در این اوضاع، دریافت چنین حقوقهایی خیال آنان را از همه جا راحت میکند و سبب میشود متوجه فاجعهای که در حال وقوع است، نباشند.
در گذشتههای دور، مدیران انقلابی ما وقتی احساس میکردند، نیمی از حقوقشان کفایت زندگیشان را میکند، برای کاهش حقوق، نامه مینوشتند و تقاضا میکردند. در جهاد سازندگی من خود شاهد بودم، آخر ماه یک کارتن پول بود و هر کس میرفت به قدر نیاز برمیداشت و ماههایی بود که عاقبت پول موجود در آن کارتن کم نمیشد که هیچ، بیشتر هم میشد و معلوم میشد بعضی از بچهها پولی که برای دستمزد ماهانه برنداشتهاند، بماند، بلکه مبلغی روی آن گذاشتهاند!
حالا با جماعتی مواجهیم که به لطایف الحیل دنبال افزایش دریافتیهای خویش است و همزمان سعی در پنهان و توجیه کردن این عمل خود نیز دارد. بعد از افشای هر فیش حقوقی نجومی، این تلاش روابط عمومی مراکز مربوطه برای توجیه آن، خجالت آورتر از اصل خود آن فیشهاست.
مثلاً در یک مورد، مسؤول مربوطه برای توجیه حقوق چند صد میلیونی یک پزشک گفته، این پزشک در 6 ماه گذشته 1047 پیوند انجام داده و ما حیران ماندیم که این رقم مورد ادعای ایشان میشود، تقریباً هر چهار ساعت یک پیوند کلیه! یعنی طرف طی 6 ماه، شبانه روز و بدون خواب و خوراک هم اگر پیوند زده باشد باید هر چهار ساعت یک پیوند میزده تا به رقم مورد ادعای این مدیر عزیز برسد! آیا این ممکن است؟
به فرض که ممکن، چنین پیوندهایی خدا میداند عاقبتش چه خواهد شد! و... باید گفت برادران عزیز! به دنبال حل این حقوقهای نجومی باشید و از مردم که در این سختی به سر میبرند شرم کنید و برای توجیه آن حقوقهای ظالمانه، این توجیهات را نثار ملت نکنید. مردم از شما هوشیارترند.
نظر شما